به گزارش قدس آنلاین، کبری خدابخش نویسندگی را از دوران جوانی آغاز کرده است. هرچند که در دوران جوانی در سن بیستسالگی بهدلیل آنکه فقط جوان و تازهکار بوده، مورد بیمهری انتشاراتیها و عدم حمایت آنها قرار گرفت، اما از تلاش دست برنداشت و برای اینکه وارد عرصه نویسندگی شود و سعی کرد بهدنبال علایق خود در این عرصه برود. این نویسنده که اینک قلمش را وقف نوشتن از شهدا کرده است، متولد اول شهریور سال ۶۵ است و اینک بهعنوان استاد در رشته کارشناسیارشد نهجالبلاغه به تدریس معارف عمومی و تخصصی مشغول است. وی درباره اولین دوره فعالیت نویسندگی خود میگوید: نویسندگی را از سال ۸۴ با علاقهمندی که به طب سنتی داشتم آغاز کردم. البته لازم به ذکر است که آنزمان بهدلیل نبودن تلگرام و فضای مجازی گستردهای که اینک در دسترس است، طب سنتی موضوع جالبی برای همه مردم بود، بنابراین بیش از صد صفحه دستنویس تحقیق گردآوری کردم. هرچند در زمان تحصیل در رشته کارشناسی نتوانستم سه کتابی را که گردآوری کرده بودم به چاپ برسانم، اما از تلاش برای نویسندگی دست برنداشتم، هرچند نیمی از انتشاراتیهای اصفهان به من «نه» گفته بودند.
وی اضافه میکند: پایاننامه کارشناسیارشدم با مطالبی که به آن افزوده بودم، اولین کتابی بود که از من به چاپ رسید. بعد از چاپ این کتاب با ازدواج و تولد فرزندم بهدنبال پاسخهایی برای تربیت کودکان بودم، از اینرو در همکاری با یک مشاور کودک، کتابی در حوزه تربیت کودکان به چاپ رساندم. بعد از آن دو سه کتاب در حوزه اخلاق نوشتم، چراکه احساس کردم دانشجویان به کتاب اخلاقی احتیاج دارند. همچنین یک کتاب درخصوص علمای دین و نهجالبلاغه به چاپ رساندم. با گذشت چندینسال از ناکامیهای چاپ کتابهایم، از سال ۹۴ پنجکتاب به رشته تحریر درآورده بودم، اما همواره در این حوزه احساس خلأ میکردم و دوست داشتم در وادی نویسندگی برای پاسداشت مقام شهدا کاری انجام دهم. بنابراین به مطالعه درباره نویسندگان معاصری پرداختم که در حوزه نوشتن از شهدا صاحبنام بودند.
نوشتن از شهدای مدافع حرم
وی در ادامه درباره چگونگی ورود به این حوزه اضافه میکند: مطالعه کتابهای دفاع مقدس این ایده را به ذهن من خطور داد که مشغول جمعآوری زندگی کودکان و نوجوانان شهدا شوم. در اینحال بودم که بازهم این موضوع به ذهنم خطور کرد که درخصوص آشنایی و نحوه ازدواج شهدا نیز مطالبی را جمعآوری کنم و به نوشتههای قبلی بیفزایم. از اینرو با استفاده از کتابهای مؤسسه روایت فتح و سایر کتابهایی که درباره شهدا نوشته شده بود، بخشهایی از نحوه ازدواج و تشکیل خانواده شهدا را به رشته تحریر درآوردم.
خانم خدابخش اضافه میکند: وقتی تعداد شهدای مدافعان حرم افزایش یافت و مردم شاهد بودند که آنها خالصانه برای حفظ وطن از جان خود میگذرند، درخصوص زندگی و ازدواج همسران شهدای مدافع حرم نیز مطالعاتی انجام دادم و آنها را نیز به دستنوشتههای قبلی کتابم اضافه کردم. هنگامیکه کتابم آماده شد، تنها انتشاراتی که بهسرعت با من تماس گرفت، انتشارات روایت فتح بود که دو روز بعد از فرستادن کتاب با من تماس گرفتند و اتفاقاً از انتشار کتاب استقبال کردند. آقای سید نعمتالله آرامی بعد از تماس با بنده، اصل کار را با انجام برخی تغییرات قبول کردند، اما به بنده گفتند باید بیشتر روی شهدایی تمرکز شود که مؤسسه روایت فتح از آنها کتاب دارد. شرط اولیه این بود که ساختار کتاب من با کتابهایی که در روایت فتح از شهدا به چاپ رسیده بود، متفاوت باشد، از اینرو با توجه به همه این نکات، کتاب «به همین سادگی» با موضوع نگاهی به سادگی زندگی شهدا و ازدواج آنها و الگو قرار دادن این سادگی زندگی برای همه نسلهای آینده، به سرانجام رسید و شاکله اولیه کتاب، از اینجا شروع شد.
این نویسنده درخصوص یکی دیگر از کتابهایش که موضوع جالبی دارد میگوید: بهواسطه یکی از دوستان با خانواده یکی از شهدای مدافع حرم اصفهانی به نام شهید والامقام موسی جمشیدیان آشنا شدم که ۱۴ آبان سال ۹۴ در حلب به شهادت رسید. کتاب با نام «چشمروشنی» با تلاش مؤسسه روایت فتح به زندگی این شهید میپردازد. اینکه چرا کتاب زندگی این شهید مدافع حرم «چشمروشنی» نام گرفت، به این قضیه مربوط میشود که وقتی شهید در راه سوریه است، همسرش چندبار با باز کردن قرآن متوجه این جمله از کلام الهی میشود که «ما چشم شما را روشن خواهیم کرد». همسر شهید بارها فکر میکند که چگونه چشم من روشن خواهد شد؟ تا اینکه بعد از شهادت همسرش، یکی از دوستان همسر شهیدش به او میگوید: من به شما تسلیت نمیگویم، بلکه با تبریک به شما میگویم که خداوند چشمت را روشن کرده است و شهادت همسرت باعث روشنی چشمت شده است.
کاری زینبی کنیم
وی درباره کتاب دیگرش میگوید: کتاب دیگری که بهتازگی مصاحبههایش به پایان رسیده، درخصوص شهید محمدرضا تورجیزاده است؛ شهیدی که معرف تمام مردم شهر اصفهان است. یعنی نمیشود اصفهانی باشید، اما شهید تورجیزاده را نشناسید؛ شهیدی که صوت قرآنی خوبی داشته است و زندگیاش در کمال صفا و خلوصقلب و اعتقاد دینی گذشته است. این شهید قبل از شهادت آرزو میکند بتواند مشکلات مردم را اعم از کاری یا ازدواج حل کند و مردم نیز برایش زیاد فاتحه بخوانند. از ویژگیهای این شهید آن است که در بیستوچهار ساعت، هرزمانیکه بر مزار متبرکش حاضر شوید، همواره حضور دوستداران این شهید شما را متعجب میکند. در یکی از مصاحبههایی که با مادر شهید داشتم، متوجه شدم که حتی فردی از نیویورک به اصفهان آمده تا پس از آشنایی با زندگی شهید، راه و منش زندگی او را در نیویورک به اطلاع شیعیان و آزادمردان آن شهر برساند.
خدابخش، نویسنده کتابهایی درباره شهدا معتقد است: شهدا رفتند و کاری حسینی انجام دادند و اینک ما باید با کار زینبی راه آنها را تداوم دهیم. هرکس در هر حوزهای، اعم از نویسندگی یا هرکاری، اعم از اینکه بتواند عکس شهید را بر پنجره مغازهاش بچسباند یا معرفی شهید در شبکههای اجتماعی، باید به شناسایی راه شهدا و اهداف آنها همت داشته باشد. اگر حضرت زینب(س) نبود، شاید تمام دلاورمردیهای کربلا در تاریخ به فراموشی سپرده میشد. بنابراین آنگونهکه مقام معظم رهبری فرمودند: زنده نگاهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست بر همه ما واجب است که برای زنده نگاهداشتن یاد شهدا از هیچکاری فروگذاری نکنیم.
نظر شما